✿ ღ شکلاتی ღ✿ |
|||
یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, :: 18:5 :: نويسنده : m
اصفهانيه داشته توي اتوبان با سرعت ۱۸۰ كيلومتر در ساعت مي رفته كه پليس با دوربينش شكارش مي كنه و ماشينشو متوقف مي كنه. پليسه مياد كنار ماشينو ميگه: گواهينامه و كارت ماشينو بدين. اصفهانيه ميگه: من گواهينامه ندارم. اين ماشينم مالي من نيست. كارتا ايناشم پيشي من نيست. من صَحَبي ماشينا كُشتم آ جنازشا انداختم تو صندق عقب. حالاوَم داشتم ميرفتم از مرز فرار كنم، شوما منا گرفتين. پليسه كه حسابي حيرت زده شده بوده بيسيم ميزنه به فرمانده اش و عين قضيه رو تعريف مي كنه و درخواست كمك مي كنه. فرمانده اش هم ميگه تو كاري نكن من خودم دارم ميام. فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل ميرسونه و به راننده اصفهاني ميگه: آقا گواهينامه؟ اصفهانيه گواهينامه اش رو از تو جيبش در مياره ميده به فرمانده. فرمانده ميگه: كارت ماشين؟ اصفهانيه كارت ماشين كه به نام خودش بوده رو از تو جيبش در مياره ميده به فرمانده. فرمانده ميگه: در صندوق عقبو باز كن. اصفهانيه درو باز ميكنه و فرمانده ميبينه كه صندوق هم خاليه. فرمانده كه حسابي گيج شده بوده، به اصفهانيه ميگه: پس اين مأمور ما چي ميگه؟! اصفهانيه ميگه: چي ميدونم، والا جناب سرهنگ! حتماً الانم ميخاد بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت ميرفتم؟ نظرات شما عزیزان: عجب کلکی بوده!
پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|